خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی

داستان کوتاه:پسرك و خدا

داستان کوتاه:پسرك و خدا

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بو...

نظر ۰ بازدید ۲۰
داستان کوتاه:پنجره طلایی

داستان کوتاه:پنجره طلایی

پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب بر می خاست و تا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود.هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا ...

نظر ۰ بازدید ۱۹
داستان کوتاه:چیزهای بدتر

داستان کوتاه:چیزهای بدتر

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».با بدتر...

نظر ۰ بازدید ۱۴
داستان کوتاه:پسر غمگین

داستان کوتاه:پسر غمگین

روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی ...

نظر ۰ بازدید ۹
داستان کوتاه:پیرمرد بازنشسته

داستان کوتاه:پیرمرد بازنشسته

یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد.در اولین روز مدرسه، پس از تعطی...

نظر ۰ بازدید ۱۷
داستان کوتاه:پیر زن و خدا

داستان کوتاه:پیر زن و خدا

پیر زن با تقوایی در خواب خدا را دید و به او گفت: خدایا، من خیلی تنها هستم، آیا مهمان خانه من می شوی؟خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد آمد.پیر زن از خواب بید...

نظر ۰ بازدید ۲۸
داستان کوتاه:پیپ استالین

داستان کوتاه:پیپ استالین

در روزگاری نه چندان دور یک هیات از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند. پس از جلسه استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس کا.گ.ب خواست ...

نظر ۰ بازدید ۲۰
داستان کوتاه:دندان ها

داستان کوتاه:دندان ها

در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند.بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تح...

نظر ۰ بازدید ۱۹
داستان کوتاه:خانم و آقای لطفی

داستان کوتاه:خانم و آقای لطفی

تمام مردم ده کوچک ما خانم و آقای لطفی را می شناختند، آن هم به خاطر پارادوکس رفتاری و تضاد شدیدی که میان این زن و شوهر مسن وجود داشت.خانم لطفی مدام در حال دعوا با پیرمرد ...

نظر ۰ بازدید ۱۸




۱۲۳۴




تبلیغات رایگان تبلیغات رایگان در نیازمندی های بالون آگهی


نوروز امسال کجا بریم !!؟ نوروز امسال کجا بریم !!؟ مشاهده