بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» ظهر

ظهر

مرد آرام سرش را از زیر لحاف کهنه و رنگ و رو رفته بیرون آورد.

زنش را دید که داشت دستان ترک خورده اش را که از سرما این چنین شده بود، روی چراغ نفتی گرم می کرد.

دلش به حال او سوخت.

احساس کرد زنش از او با عرضه تر است.

به خودش قول داد فردا صبح زود برای پیدا کردن کار بیرون برود.

روز بعد با صدای گریه بچه اش از خواب بیدار شد.

طرز تهیه فینگر فود - ساندویچ تن ماهی مطلب مرتبط طرز تهیه فینگر فود - ساندویچ تن ماهی

باز زنش نبود.

احساس کرد گرسنه شده. موقع اذان ظهر بود.


تگ ها :   داستان

بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   بهترین سوغاتی های شیراز  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


ارتقاء سریع سایت در گوگل با ثبت لینک در 200،000 پست ارتقاء سریع سایت در گوگل با ثبت لینک در 200،000 پست مشاهده