بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» غلط کردم

غلط کردم

آخر کلاس نشسته بود که احساس کرد حوصلش سر رفته، به دخترای کلاس نگاه کرد و اونی که قبلا هم زیاد به چشمش خورده بود، انتخاب کرد و تصمیم گرفت عاشقش بشه!

از فکر خودش خندش گرفت. حوصلش واقعا سر رفته بود، از کلاس زد بیرون. ناگهان دید دختره هم اومده بیرونو داره نگاش میکنه؛ ترسید، سریع رفت تو کلاس و رو نیمکت آخری نشست. چشماشو بست و گفت: خدایا غلط کردم!


تگ ها :   داستان

بازدید سایت خود را میلیونی کنید
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   بهترین سوغاتی های شیراز  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


ثبت رپورتاژ آگهی در ارم بلاگ و امتیازات آن ثبت رپورتاژ آگهی در ارم بلاگ و امتیازات آن مشاهده